ma2ta
امروز اصلا روز خوبی نداشتم!!!!
با مامانمم حرفم شد اعصابم بهم ریخت
نمیدونم چرا من انقد باهاش حرفم میشه
اصلا منو نمیفهمه
فقط میگه حرف حرفه من باشه
حوصلم که بهم میریزه
نمکیتونم واس کنکور بخونم
ولی کیه که بفهمه
تابستونم داره تموم میشه
ولی دوس ندارم تموم شه
آخه 17 سالگیمو دوس دارم
نمیخوام انقد زود تموم بشه....
احساس خوبی داشتم تو این سن...
نظرات شما عزیزان:
چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:,
17:42نویسنده sh&m| 2 CoMmEnT |

khano0mi ♂ |